فضیلت‌خوانی

چهره‌هایی سفید و چهره‌هایی سیاه می‌شوند

ابوذر غفاری: وقتی آیه «یَوْمَ تَبْیَضُّ وُجوهٌ وَ تَسْوَدُّ وُجوهٌ»{روزی که چهره‌هایی سفید و چهره‌هایی سیاه شود}(آل عمران/106) نازل شد، رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله فرمود: در روز قیامت، اُمّت من با پنج پرچم پیش من می‌آیند. یک پرچم همراه با گوساله این اُمّت است. از آنها می‌پرسم: بعد از من با

ادامه مطلب»

شما هم همان راهی را بروید که دوستانتان رفتند

مالک بن ضَمره: وقتی ابوذر رحمةالله‌علیه تبعید شد، در جلسه‌ای با حضور علی بن ابی‌طالب علیه السّلام، مقداد بن اسود، عمّار بن یاسر، حذیفة بن یمان و عبدالله بن مسعود گفت: حدیثی بگویید که با آن یادی از رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله کرده باشیم، به نبوّت او گواهی داده باشیم، در

ادامه مطلب»

چشم و گوش ما بسته شد

ربیعه سعدی: حذیفة بن یمان در زمان عثمان، حاکم مدائن بود. وقتی علی علیه‌السّلام امیر مؤمنان شد، نامه‌ای به حذیفه نوشت و به او گفت که مردم با او بیعت کرده‌اند. حذیفه هم که علیل و ناتوان شده بود، صاف نشست و سه‌بار گفت: به خدا قسم، حقیقتاً امیرالمؤمنین حقیقی

ادامه مطلب»

حتی به اندازه یک چشم بر هم زدن

امام صادق علیه‌السّلام: روز غدیر خم، روزی شریف و بزرگ است. در این روز، خدا برای امیرالمؤمنین علیه‌السّلام از مردم قول گرفت و به محمّد صلی‌الله‌علیه‌وآله دستور داد که او را به امامت مردم منصوب کند… جبرئیل به زمین آمد و گفت: ای محمّد، خدا به تو فرمان می‌دهد که

ادامه مطلب»

در دینم شک کرده‌ام

امام صادق علیه‌السّلام: مردی پیش امیرالمؤمنین علیه‌السّلام در مسجد کوفه آمد، در حالی که شمشیرش را حمایل کرده بود. گفت: یا امیرالمؤمنین، در قرآن آیه‌ای هست که دینم را نابود کرده و دچار شکّ و تردید در دین شده‌ام. منظورم آیه «وَ اسْئَلْ مَنْ أرْسَلْنا مِن قَبْلِکَ مِن رُسُلِنا أجَعَلْنا

ادامه مطلب»

تو هم بلند شو و سلام کن

امام صادق علیه‌السّلام: وقتی مردم با علی علیه‌السّلام به عنوان «امیرالمؤمنین» بیعت کردند، رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله به ابوبکر فرمود: بلند شو و به علی(ع) با لقب امیرالمؤمنین سلام کن. ابوبکر گفت: این دستور از طرف خدا و پیامبر خداست؟ پیامبر(ص) فرمود: بله، از طرف خدا و پیامبر خداست. بعد، به

ادامه مطلب»

برای آن جواب دارم

بریده اسلمی: وقتی که مردم با ابوبکر بیعت کرده بودند، پیش عمران بن حُصین رفتم و گفتم: ای عمران، مردم فراموش کرده‌اند که رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله در کنار دیوار فلان خاندان انصاری بود و هر مسلمانی که پیش او می‌رفت و سلام می‌کرد، جواب می‌داد و می‌فرمود: به امیرالمؤمنین علی

ادامه مطلب»

پسرت از تو سبقت گرفته است

ابورافع: پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله، فرزندان عبدالمطلّب را در شعب ابی‌طالب دور هم جمع کرد که تعدادشان در آن روز، به چهل نفر می‌رسید. علی علیه‌السلام هم ران گوسفندی را برای پذیرایی از ایشان بار گذاشت و آبگوشتی درست کرد. بعد، مقداری نان خُرد کرد و آبگوشت روی آن ریخت و ترید

ادامه مطلب»

خدا خواست که امتحان کند

جابر بن عبدالله انصاری: در محضر رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله نشسته بودیم که علی علیه‌السلام آمد. رسول خدا(ص) به او نگاه کرد و فرمود: شکر خدایی که شریک ندارد! عرض کردیم: درست است یا رسول الله، شکر خدایی که شریک ندارد، ولی تصوّر می‌کنیم شما چون از چیزی متعجّب شده‌اید، این

ادامه مطلب»

من را برای جنگ بفرست

امام صادق علیه‌السلام: جمعی از اعراب در تنگه رَمله جمع شده بودند تا شبانه در مدینه به رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله شبیخون بزنند. پیامبر(ص) فرمود: چه کسی برای جنگ با اینها آماده است؟ جمعی از اصحاب صُفّه اعلام آمادگی کردند و گفتند: ما هستیم، یک نفر را به عنوان فرمانده برای

ادامه مطلب»

دسترسی سریع

دسته بندی روایات