خانوادگی

ابومسلم، آنها را بگیر!

اعمش از مردی همدانی روایت می‌کند: در جنگ صفّین همراه علی علیه السلام بودیم. اهل شام، جناح راست سپاه امیرالمؤمنین را شکست دادند. مالک اشتر فریاد زد که عقب‌نشینی کنند. امیرالمؤمنین علیه السلام در همین حال، سه بار به اهل شام فرمود: ای ابومسلم، آن‌ها را بگیر! مالک گفت: مگر

ادامه مطلب»

سرت را در آغوشم گذاشتی و آن را حرکت ندادم

أسماء بنت عُمیس: همراه رسول الله در – الضهیاء یا الصهباء نزدیک خیبر- بودیم. رسول الله نماز ظهر را خواند و علی علیه السلام را فرا خواند و از او برای انجام کاری یاری خواست. عصر فرا رسید و پیامبر برخاست و نماز عصر خواند. علی علیه السلام آمد و

ادامه مطلب»

نتیجه بحث و داوری در مورد امامت

عبدالله بن موسی: دو مرد در مورد امامت به مشاجره پرداختند و به داوری شریک بن عبدالله رضایت داده، نزد وی آمدند. شریک گفت: مرا اعمش از شقیق از سلمه از حذیفة بن یمان روایت کرده که پیامبر صلی الله علیه و آله  فرمود: «خداوند عزّوجل علی را ستون خیمه

ادامه مطلب»

حتی اگر گناهکار باشند!

ابن عباس: شنیدم رسول خدا صلی الله علیه و آله می‌‌فرمود: هرکس خدای متعال را در حالی ملاقات کند که منکر ولایت علی بن أبی طالب علیه السّلام باشد، خدا را در حالی که از او خشمگین است و چیزی از اعمال او را نمی‌‌پذیرد دیدار خواهد کرد و هفتاد

ادامه مطلب»

سلونی قبل أن تفقدونی…

امیرالمؤمنین علیه السلام: از من سؤال کنید پیش از آنکه مرا از دست دهید. مردی گفت: به من بگو در سر و ریش من چند تار مو وجود دارد؟! علی علیه السلام فرمود: در هر تار موی سرت فرشته‌ای است که تو را لعن می‌کند، و در هر تار ریشت

ادامه مطلب»

آیه تطهیر در خانه من نازل شد

أم سلمه: آیه تطهیر در خانه من و در روزی که نوبت من بود نازل گردید. در آن روز، رسول خدا صلی الله علیه و آله نزد من بود که علی و فاطمه و حسن و حسین علیهم السلام را طلبید و جبرئیل نیز آمد و جامه‌ای فَدَکی بر روی

ادامه مطلب»

این عجیب‌ترین عجایب فرزندان عبدالمطلب است!

ابن عباس: قومی نزد پیامبر صلی الله علیه و آله آمده و گفتند: ای محمّد، عیسی بن مریم مرده را زنده می-کرد، پس تو هم مردگان را برای ما زنده کن! پیامبر به ایشان فرمود: چه کسی را؟ گفتند: فلان شخص که به تازگی در گذشته است. پیامبر، علی بن

ادامه مطلب»

امام این هشت نفر، سوسمار است

أصبغ بن نباته: امیرالمؤمنین علیه السلام به ما دستور داد تا از کوفه به مدائن برویم. روز یکشنبه حرکت کردیم ولی عَمرو بن حُریث به همراه هفت نفر تخلف کردند و به مکانی در حیره به نام خورنَق رفتند. گفتند: تفریح می‌کنیم و وقتی چهارشنبه شد می رویم و به

ادامه مطلب»

«عین»ی که بر «عین» ظلم می‌کند

حذیفه بن یمان در زمان عثمان به علی علیه السلام گفت: آن چه را که در حرّه به من گفتی به یاد آوردم. به خدا قسم معنا و تفسیر حرفت را تا امشب نفهمیده بودم که گفتی: «ای حذیفه، آن زمان که «عین»ها بر «عین» ظلم کنند تو چه می‌کنی؟!»

ادامه مطلب»

دسترسی سریع

دسته بندی روایات