خانوادگی

خلقت ما همراه با رحمت است

أصبغ بن نباته: مردی نزد امیرالمؤمنین علیه السلام آمد و گفت: من تو را همان طور که آشکارا دوست دارم، پنهانی نیز دوست می‌دارم. امیرالمؤمنین علیه السلام لحظاتی با چوبی که در دست داشت زمین را خراشید و سپس سرش را بالا گرفت و گفت: به خدا قسم دروغ گفتی!

ادامه مطلب»

مرا در نجف دفن کنید

اصبغ بن نباته: روزی امیرالمؤمنین در تپه کوفه نشسته بود و به کسانی که در کنارش بودند گفت: چه کسی آن چه من می‌بینم را می‌بیند؟! گفتند: چه می‌بینی ای چشم بینای خدا بر بندگانش؟ گفت: شتری را می‌بینم که جنازه‌ای را حمل می‌کند، مردی سوار بر آن است و

ادامه مطلب»

سرت را در آغوشم گذاشتی و آن را حرکت ندادم

أسماء بنت عُمیس: همراه رسول الله در – الضهیاء یا الصهباء نزدیک خیبر- بودیم. رسول الله نماز ظهر را خواند و علی علیه السلام را فرا خواند و از او برای انجام کاری یاری خواست. عصر فرا رسید و پیامبر برخاست و نماز عصر خواند. علی علیه السلام آمد و

ادامه مطلب»

نتیجه بحث و داوری در مورد امامت

عبدالله بن موسی: دو مرد در مورد امامت به مشاجره پرداختند و به داوری شریک بن عبدالله رضایت داده، نزد وی آمدند. شریک گفت: مرا اعمش از شقیق از سلمه از حذیفة بن یمان روایت کرده که پیامبر صلی الله علیه و آله  فرمود: «خداوند عزّوجل علی را ستون خیمه

ادامه مطلب»

حتی اگر گناهکار باشند!

ابن عباس: شنیدم رسول خدا صلی الله علیه و آله می‌‌فرمود: هرکس خدای متعال را در حالی ملاقات کند که منکر ولایت علی بن أبی طالب علیه السّلام باشد، خدا را در حالی که از او خشمگین است و چیزی از اعمال او را نمی‌‌پذیرد دیدار خواهد کرد و هفتاد

ادامه مطلب»

سلونی قبل أن تفقدونی…

امیرالمؤمنین علیه السلام: از من سؤال کنید پیش از آنکه مرا از دست دهید. مردی گفت: به من بگو در سر و ریش من چند تار مو وجود دارد؟! علی علیه السلام فرمود: در هر تار موی سرت فرشته‌ای است که تو را لعن می‌کند، و در هر تار ریشت

ادامه مطلب»

مقصود اصلی آیه تطهیر

زید بن علی بن الحسین علیهم السلام: برخی مردمان جاهل گمان می‌کنند که مقصود از آیه تطهیر، همسران پیامبر هستند. اینان دروغ گفته و مرتکب گناه شدند. به خدا سوگند اگر منظور آیه، همسران پیامبران بود، عبارت به صورت: «لِیُذْهِبَ عَنکُن الرِّجْسَ وَ یُطَهِّرَکنَّ تَطْهیرا» می‌آمد و کلام به صیغه

ادامه مطلب»

پرستش لات و عزّی بهتر از این است!

ابن عباس: رسول خدا صلی الله علیه و آله در جمع صحابه بود که فرمود: «هم‌اکنون، نظیر عیسی بن مریم در امّت من وارد می‌شود». آنگاه ابوبکر وارد شد. گفتند: این است؟ فرمود: خیر! سپس عمر وارد شد. گفتند: این است؟ فرمود: خیر! و بعد از ایشان علی علیه‌السلام وارد

ادامه مطلب»

به خدا قسم، چیزی که امیرالمؤمنین به من خبر داده اتفاق خواهد افتاد

ابوالعالیه ریاحی: روزی مُزرع بن عبد الله، به من گفت: از امیرالمؤمنین(ع) شنیدم که می‌فرمود: به زودی لشکری خواهد آمد که وقتی وارد بیداء شود، زمین آنان را خواهد بلعید! گفتم: ای مزرع، آیا از غیب سخن می‌گویی؟ او گفت: جای آنچه را گفتم به خاطرت بسپار؛ زیرا به خدا

ادامه مطلب»

ابومسلم، آنها را بگیر!

اعمش از مردی همدانی روایت می‌کند: در جنگ صفّین همراه علی علیه السلام بودیم. اهل شام، جناح راست سپاه امیرالمؤمنین را شکست دادند. مالک اشتر فریاد زد که عقب‌نشینی کنند. امیرالمؤمنین علیه السلام در همین حال، سه بار به اهل شام فرمود: ای ابومسلم، آن‌ها را بگیر! مالک گفت: مگر

ادامه مطلب»

دسترسی سریع

دسته بندی روایات