سه فضیلتی که به پیامبر(ص) داده نشد!
پیامبر صلیاللهعلیهوآله: ای علی، سه فضیلت به تو داده شده که به من عطا نشده: 1- خدا پدرزنی مثل من به تو داد. 2- همسری مثل فاطمه سلاماللهعلیها به تو بخشید و 3- پسرهایت حسن و حسین علیهماالسلام را به تو عطا کرد.
پیامبر صلیاللهعلیهوآله: ای علی، سه فضیلت به تو داده شده که به من عطا نشده: 1- خدا پدرزنی مثل من به تو داد. 2- همسری مثل فاطمه سلاماللهعلیها به تو بخشید و 3- پسرهایت حسن و حسین علیهماالسلام را به تو عطا کرد.
رسول خدا صلیاللهعلیهوآله: خداوند به وسیله علی علیهالسلام، نُه چیز به من عطا کرده که سه مورد در این دنیا و سه مورد در آخرت است، دو مورد را برای او هم خواستارم و در یک مورد دیگر هم برای او میترسم. سه فضیلتی که در دنیاست: 1- او پوشاننده
رسول خدا صلیاللهعلیهوآله: در قیامت، آدم(ع) به پسرش شیث(ع) افتخار میکند و من هم به علی بن أبی طالب.
پیامبر صلیاللهعلیهوآله فرمود: ای علی، تو مثل کعبه هستی، همه نزد تو میآیند و تو پیش کسی نمیروی.
رسول خدا صلیاللهعلیهوآله خطاب به امیرالمؤمنین علیهالسلام: ای علی، تو در بهشت گنجی داری(1) و تو ذوالقرنین آن هستی.(2) پ ن(1): یعنی کلید ورود و نعمتهای بهشت به دست امیرالمؤمینن علیهالسلام است(همانگونه که ایشان تقسیمکننده بهشت و جهنم است). پ ن(2): منظور از «ذوالقرنین» میتواند یک و یا همه احتمالات
جابر بن عبدالله انصاری: میخواستیم در مسجد بخوابیم در حالی که علی علیهالسلام هم با ما بود. رسول خدا صلیاللهعلیهوآله پیش ما آمد و فرمود: بلند شوید، در مسجد نخوابید. بلند شدیم تا بیرون برویم که پیامبر فرمود: ولی تو ای علی، در مسجد بخواب که این اجازه به تو
جابر بن عبدالله انصاری: وقتی علی علیهالسلام هنگام فتح خیبر پیش رسول خدا صلیاللهعلیهوآله آمد، پیامبر اکرم به او فرمود: «اگر نمیترسیدم از این که گروههایی از امّت من، آن چیزی را مسیحیان درباره عیسیبنمریم قائل بودند در مورد تو بگویند، امروز درباره تو حرفی میزدم که از کنار هر
عبدالرحمن بن أبی لیلی: پدرم با علی علیهالسلام شبنشینی داشت و با هم گفتوگو میکردند. علی علیهالسلام لباسهای تابستانی را در زمستان و پوشش زمستانی را در تابستان میپوشید. به پدرم گفتند کاش در این باره از او سؤال میکردی! پدرم از آن حضرت پرسید و ایشان پاسخ داد: رسول
بریده اسلمی: رسول خدا صلیاللهعلیهوآله، علیبنابیطالب علیهالسلام را به سمت یمن فرستاد، در حالی که خالد بن ولید هم حضور داشت و فرمود: هر موقع با هم جمع شدید، علی(ع) فرمانده همه شماست و اگر از هم جدا افتادید، هر کدام فرمانده لشکر خود است. وقتی تصمیم به بازگشت به
امام باقر علیهالسلام: فرشتهای با بیست هزار سر، بر رسول خدا صلی الله علیه و آله نازل گردید. پیامبر برخاست و دست او را بوسید. فرشته به پیامبر گفت: صبر کن محمّد! به خدا سوگند، تو از تمام اهل آسمانها و زمینها نزد خدا عزیزتری. این فرشته، «محمود» نام داشت