شناخت‌نامه

نه نعمت اختصاصی امیرالمؤمنین علیه‌السلام

امیرمؤمنان علی علیه‌السلام: به خدا قسم، خدای متعال نُه چیز به من داده که آن‌ها را قبل از من به کسی جز پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله نداده است: راه‌ها برای من باز شده‌اند. به من علم نسب‌شناسی آموختند. ابرها برای من به حرکت در آمده است. زمان مرگ‌ها و بلایا و فصل

ادامه مطلب»

معرفی امیرالمؤمنین علیه‌السلام از زبان خودش

امیرالمؤمنین علی علیه‌السلام: ای مردم، حرف مرا بشنوید و در آن فکر کنید، چون که زمان مرگ نزدیک است: من امام همه آفریدگان خدا و وصی بهترین آفریده خدا هستم. من همسر سرور زنان این اُمّت و پدر خاندان طاهرین و ائمه هدایت‌گر هستم. من برادر رسول خدا، وصی، ولی،

ادامه مطلب»

بزرگترین نشانه خدا

امیرالمؤمنین علی علیه‌السلام: من خلیفه رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله و وزیر و وارث او هستم. من برادر، وصی و حبیب رسول خدا هستم. من برگزیده رسول خدا و همنشین او هستم. من پسر عموی رسول خدا، داماد و پدر فرزندان او هستم. من سیّد اوصیا و وصیّ سید انبیا هستم. من

ادامه مطلب»

محافظ سرّ الهی!

امیرالمؤمنین علی علیه‌السلام: من حجّت خدا، خلیفه خدا و مسیر خدا هستم. من باب الله، نگهبان علم الهی و محافظ سرّ خدا هستم. من بعد از بهترین آفریده خدا، محمد صلی‌الله‌علیه‌وآله، پیامبر رحمت، امام و پیشوای مردم هستم.

ادامه مطلب»

کینه‌ای از یمن تا مدینه

عمرو بن شاس أسلمی: در فتح یمن همراه علی علیه‌السلام بودم. او در آن سفر به من ظلم کرد، به طوری که کینه او را به دل گرفتم. وقتی برگشتم، از او در مسجدالنبی بسیار بدگویی کردم. این خبر به گوش پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله رسید. صبح روز بعد که به مسجد

ادامه مطلب»

نتیجه آزار به خدا و پیامبر(ص)

عمران بن حصین، ابن عباس و بُریده اسلمی: در بین غنائم جنگی، کنیزی نظر علی علیه‌السلام را به خود جلب کرد و خواست که او را بخرد. حاطب بن أبی بلتعه و بریده أسلمی با او وارد مزایده شدند و وقتی قیمت آن کنیز به قیمت مناسب آن روز رسید،

ادامه مطلب»

با من چه کار دارید؟!

سعد بن أبی وقّاص: من و دو نفر دیگر در مسجد بودیم و از علی بدگویی می‌کردیم. رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله عصبانی به سوی ما آمد و فرمود: با من چه کار دارید؟! بعد دو بار فرمود: هر کس علی علیه‌السلام را آزار دهد، قطعاً مرا آزار داده است!

ادامه مطلب»

تو پیامبر(ص) را آزار دادی

عمر خطاب: در حالی که در حق علی علیه‌السلام ظلم می‌کردم، پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله من را دید و گفت: ای عمر، تو من را آزار دادی! عرض کردم: پناه می‌برم به خدا از اینکه رسول خدا را آزار بدهم! ایشان فرمود: تو علی را اذیت کردی و هرکس علی را آزار

ادامه مطلب»

دشنام اجباری!

امیرمؤمنان علی علیه‌السلام بر منبر کوفه خطبه خواند و فرمود: به زودی به شما دستور می‌دهند به من دشنام بدهید و سرتان در این راه بریده خواهد شد! اگر شما را وادار به دشنام دادن به من کردند، به من دشنام دهید و اگر گفتند از من اعلام بیزاری کنید،

ادامه مطلب»

دسترسی سریع

دسته بندی روایات