امامت و ولایت

از چهره‌اش به درونش پی بردم

امام محمد باقر علیه السلام: در حالی که امیرالمؤمنین علیه السلام در مسجد کوفه بود، زنی آمد و علیه شوهرش یاری خواست. علی علیه السلام در قضاوت حق را به شوهر داد و  زن خشمگین شد. گفت: به خدا که قضاوتت به حق و با مساوات نبود، در میان مردم

ادامه مطلب»

این را به این خضاب می‌کنی

امیرالمؤمنین علیه السلام وقتی که عبد الرحمن بن ملجم لعنه الله با ایشان بیعت کرد به او فرمود: به خدا قسم که تو به بیعت من وفا نمی‌کنی و این را به این خضاب می‌کنی، با دست به سر و محاسنش اشاره کرد.

ادامه مطلب»

انگار که دهانش پر از سنگ شده باشد!

روزی پیامبر صلی الله علیه و آله  به صحابه خود فرمود: کدام یک از شما تمام عمر را روزه می‌گیرد و شب‌ها را به احیا می‌گذراند و قرآن را ختم می‌کند؟ سلمان عرض کرد: من، یا رسول الله. آنگاه یکی از حاضران به خشم آمد و گفت: سلمان مردی از

ادامه مطلب»

مسجدی که بنا نمی‌شد!

امام صادق یا امام باقر علیهما السلام: گروهی خواستند در ساحل عدن مسجدی بسازند، هر وقت آن را می‌ساختند فرو می‌ریخت. نزد ابوبکر آمدند، گفت: دوباره بسازید. آنان نیز محکم‌تر ساختند، ولی باز فرو ریخت. دوباره ساختند. مردم را خطاب قرار دادند و قسم دادند که هر کس می‌داند بگوید

ادامه مطلب»

کسی شغل قبلی مغیره را نمی‌دانست

مغیره بن شعبه نزد امیرالمؤمنین علیه‌السلام آمد در حالی که ایشان در محراب نماز می‌خواند. به او سلام داد ولی امام پاسخ نداد. مغیره گفت: ای امیرالمؤمنین به تو سلام دادم چرا پاسخم را نمی‌دهی؟ انگار مرا نمی‌شناسی! امیرالمؤمنین فرمود: به خدا قسم می‌شناسمت، انگار که از تو بوی ریسیدن

ادامه مطلب»

او شما را گمراه نمی‌کند

پیامبر صلی الله علیه و آله: هرکس دوست داشته باشد مانند من زندگی کند و مانند من بمیرد و در بهشت جاویدانی اقامت گزیند که پروردگارم عزّوجل مرا به آن وعده داده، همان بهشتی که خداوند نهال درختان آن را با دست خود کاشته، باید ولایت علی بن أبی طالب

ادامه مطلب»

اسم پدرت را اشتباه گفتی!

معاویة بن جریر حضرمی: علی علیه السلام در حال بازدید از سپاهیان بود. ابن ملجم نزد او آمد. ایشان از اسم و نسبش پرسید و [او به گونه‌ای پاسخ داد که]  به کسی غیر از پدرش منتهی شد! امیرالمؤمنین علیه‌السلام فرمود: دروغ گفتی! [او نیز گفته خود را اصلاح کرد

ادامه مطلب»

تو علم غیب داری؟!

امیرالمؤمنین علیه‌السلام در وصف حمله مغول: آنان را می‌بینم که با چهره‌هایی مانند سپرهای چکش خورده، لباس‌هایی از دیباج و حریر پوشیده‌اند و اسب‌های اصیل را یدک می‌کشند. آن‌چنان کشتار و خونریزی دارند که مجروحان از روی بدن کشتگان حرکت می‌کنند و فراریان از اسیرشدگان کمترند. یکی از اصحاب گفت:

ادامه مطلب»

شرط ورود به خانه پیامبر(ص) در بهشت

پیامبر صلی الله علیه و آله: هرکس خوشحال می‌شود که حیاتی همچون حیات من و مرگی چون مرگ من داشته باشد و به خانه‌ام در بهشت عدن وارد شود که پروردگارم آن را کاشته و به آن فرمود «باش» و «شد»، باید ولایت علی بن أبی طالب را بپذیرد و

ادامه مطلب»

این امّت به دور معاویه جمع می‌شوند

مینا غلام عبدالرحمن بن عوف: علی علیه السلام سر و صدایی از سپاه شنید و گفت: چه شده است؟ گفتند: معاویه مرده است. گفت: هرگز، قسم به کسی که جانم در دست اوست هلاک نخواهد شد تا این که این امّت گرد او جمع شوند. گفتند: پس برای چه با

ادامه مطلب»

دسترسی سریع

دسته بندی روایات