سید بن طاووس: حاطِب بن ابی بَلتَعه نامه‌ای به مردم مکه نوشت و آن را به ساره -کنیز ابو عمرو بن صافی- داد تا آن را به مکه ببرد. او در این نامه، مردم مکه را از آمدن رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله باخبر کرده بود و آنها را از این اتفاق ترسانده بود. اما جبرئیل علیه‌السلام از طرف خدای متعال، رسول خدا(ص) را از ماجرا باخبر کرد. پیامبر(ص) هم، ماجرا را برای علی علیه‌السلام، عمار، عمر، زبیر، طلحه، مقداد بن اسود و ابومرثد تعریف کرد و به آنها گفت که نامه پیش کنیزی به اسم ساره است و از آنها خواست نامه را از او بگیرند.

آن‌ها همان‌طور که رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله گفته بود، در دره «خاخ» به ساره رسیدند، اما ساره قسم خورد که نامه‌ای به همراه ندارد. وقتی لوازم او را جست‌وجو کردند نامه‌ای به همراه او پیدا نکردند و قصد بازگشت داشتند که علی علیه‌السلام فرمود: به خدا قسم، رسول خدا(ص) به ما دروغ نگفته است! شمشیرش را از غلاف بیرون کشید و به ساره گفت: نامه را بده وگرنه به خدا قسم لباست را از تنت درمی‌آورم و گردنت را می‌زنم!

وقتی ساره جدّیت علی علیه‌السلام را دید، نامه را بیرون آورد. علی علیه‌السلام هم آن را گرفت و پیش پیامبر(ص) برد.(1)

 

پ.ن(1): آیه اول سوره ممتحنه درباره این داستان نازل شده است.

متن عربی

الطرائف: وَ مِنْ ذَلِکَ مَا رَوَاهُ الثَّعْلَبِیُّ فِی تَفْسِیرِهِ وَ رَوَاهُ الْوَاحِدِیُّ فِی أَسْبَابِ النُّزُولِ عَنِ الْبُخَارِیِّ وَ مُسْلِمٍ: فِی تَفْسِیرِ قَوْلِهِ تَعَالَی یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا- لا تَتَّخِذُوا عَدُوِّی وَ عَدُوَّکُمْ أَوْلِیاءَ تُلْقُونَ إِلَیْهِمْ بِالْمَوَدَّةِ الْآیَةَ وَ فِی رِوَایَتِهِمْ زِیَادَةٌ لِبَعْضٍ عَلَی بَعْضٍ وَ مُخْتَصَرُ ذَلِکَ أَنَّ حَاطِبَ بْنَ أَبِی بَلْتَعَةَ کَتَبَ مَعَ سَارَةَ مَوْلَاةِ أَبِی عَمْرِو بْنِ صَافِی کِتَاباً إِلَی أَهْلِ مَکَّةَ یُخْبِرُهُمْ بِتَوَجُّهِ النَّبِیِّ إِلَیْهِمْ وَ یُحَذِّرُهُمْ مِنْهُ فَعَرَّفَهُ جَبْرَئِیلُ علیه‌السلام عَنِ اللَّهِ تَعَالَی بِذَلِکَ قَالَ فَبَعَثَ عَلِیّاً وَ عَمَّاراً وَ عُمَرَ وَ الزُّبَیْرَ وَ طَلْحَةَ وَ الْمِقْدَادَ بْنَ الْأَسْوَدِ وَ أَبَا مَرْثَدٍ فِی ذَلِکَ وَ عَرَّفَهُمْ مَا عَرَّفَهُ اللَّهُ تَعَالَی بِهِ وَ أَنَّ الْکِتَابَ مَعَ الْجَارِیَةِ سَارَةَ.
فَوَجَدُوهَا فِی بَطْنِ خَاخٍ عَلَی مَا وَصَفَهُ رَسُولُ اللَّهِ لَهُمْ فَحَلَفَتْ أَنَّهُ لَیْسَ مَعَهَا کِتَابٌ فَفَتَّشُوهَا فَلَمْ یَجِدُوا مَعَهَا کِتَاباً فَهَمُّوا بِالرُّجُوعِ فَقَالَ عَلِیٌّ علیه‌السلام وَ اللَّهِ مَا کَذَبَنَا وَ سَلَّ سَیْفَهُ وَ قَالَ أَخْرِجِی الْکِتَابَ وَ إِلَّا وَ اللَّهِ لَأُجَرِّدَنَّکِ وَ لَأَضْرِبَنَّ عُنُقَکِ.
فَلَمَّا رَأَتِ الْجِدَّ أَخْرَجَتِ الْکِتَابَ فَأَخَذَهُ فَأَتَی بِهِ النَّبِیَّ صلی‌الله‌علیه‌وآله.

منابع
image_pdf
بحارالانوار/152/167/36
الطرائف/136/97/1 – اسباب النزول/315 – صحیح البخاری/3983/77/5

مجالس
0 0 رای ها
رأی دهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest

0 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها

دسترسی سریع

دسته بندی روایات

0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x