عبدالله بن الحسن بن الحسن: امیرالمؤمنین علیه السّلام روزی در مسجد کوفه بود، وقتی شب شد مردی که لباس‌های سفیدی بر تن داشت از باب الفیل وارد شد. نگهبانان جلو آمدند، امیرالمؤمنین به آن‌ها فرمود: چه می‌خواهید؟ عرض کردند: این مرد را دیدیم که جلو می‌آید و ترسیدیم مبادا شما را به صورت ناگهانی به قتل برساند. فرمود: این‌طور نیست، بروید خداوند شما را رحمت کند، آیا مرا از شر زمینیان حفظ می‌کنید؟! چه کسی مرا از آسمانیان محافظت می‌کند؟ آن مرد مدت زیادی نزد آن حضرت ماند و پرسش‌های زیادی از او کرد و گفت: یا امیرالمؤمنین، قطعا تو به خلافت، شکوه و زینت و کمال بخشیدی و خلافت، چیزی به کمالات تو اضافه نکرده است؛ اُمّت پیامبر صلی الله علیه و آله نیازمند تو شد و تو نیازمند آن‌ها نیستی. گروهی خلافت را غصب کردند و به جای تو نشستند که عذابشان با خداست؛ تو نسبت به دنیا قطعا بی‌رغبتی و در آسمان‌ها و زمین بسیار بزرگ و ارجمندی؛ تو در آخرت جایگاه و مقام بسیار بزرگی داری که چشم شیعیانت به آن‌ها روشن خواهد شد، تو حتما سرور اوصیایی و برادر تو سید انبیاء است؛ سپس امامان دوازده‌گانه را نام برد و رفت.

امیرالمؤمنین علیه السّلام رو به حسن و حسین علیهما السّلام کرد و فرمود: آیا او را می‌شناسید؟ گفتند: او کیست یا امیرالمؤمنین؟ فرمود: برادرم خضر علیه السّلام است.

متن عربی

عَبْدُ اللَّهِ بْنُ الْحَسَنِ بْنِ الْحَسَنِ عَنْ أَبِيهِ عَنْ جَدِّهِ عَنْ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ(ع):‏ كَانَ فِي مَسْجِدِ الْكُوفَةِ يَوْماً فَلَمَّا جَنَّهُ اللَّيْلُ أَقْبَلَ رَجُلٌ مِنْ بَابِ الْفِيلِ عَلَيْهِ ثِيَابٌ بِيضٌ فَجَاءَ الْحَرَسُ وَ شُرْطَةُ الْخَمِيسِ فَقَالَ لَهُمْ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ(ع) مَا تُرِيدُونَ فَقَالُوا رَأَيْنَا هَذَا الرَّجُلَ أَقْبَلَ إِلَيْنَا فَخَشِينَا أَنْ يَغْتَالَكَ فَقَالَ كَلَّا فَانْصَرِفُوا رَحِمَكُمُ اللَّهُ أَ تَحْفَظُونِي مِنْ أَهْلِ الْأَرْضِ فَمَنْ يَحْفَظُنِي مِنْ أَهْلِ السَّمَاءِ وَ مَكَثَ الرَّجُلُ عِنْدَهُ مَلِيّاً يَسْأَلُهُ فَقَالَ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ لَقَدْ أَلْبَسْتَ الْخِلَافَةَ بَهَاءً وَ زِينَةً وَ كَمَالًا وَ لَمْ تُلْبِسْكَ وَ لَقَدِ افْتَقَرَتْ إِلَيْكَ أُمَّةُ مُحَمَّدٍ(ص) وَ مَا افْتَقَرْتَ إِلَيْهَا وَ لَقَدْ تَقَدَّمَكَ قَوْمٌ‏ وَ جَلَسُوا مَجْلِسَكَ فَعَذَابُهُمْ عَلَى اللَّهِ وَ إِنَّكَ لَزَاهِدٌ فِي الدُّنْيَا وَ عَظِيمٌ فِي السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ وَ إِنَّ لَكَ فِي الْاخِرَةِ لَمَوَاقِفَ كَثِيرَةً تَقَرُّ بِهَا عُيُونُ شِيعَتِكَ وَ إِنَّكَ لَسَيِّدُ الْأَوْصِيَاءِ وَ أَخُوكَ سَيِّدُ الْأَنْبِيَاءِ ثُمَّ ذَكَرَ الْأَئِمَّةَ الِاثْنَيْ عَشَرَ وَ انْصَرَفَ‏ وَ أَقْبَلَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ(ع) عَلَى الْحَسَنِ وَ الْحُسَيْنِ(ع) فَقَالَ تَعْرِفَانِهِ قَالا وَ مَنْ هُوَ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ قَالَ هَذَا أَخِي الْخَضِرُ(ع).

منابع
image_pdf
بحارالانوار/4/132/39
مناقب ابن شهر آشوب/247/2

مجالس
0 0 رای ها
رأی دهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest

0 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x

دسترسی سریع

دسته بندی روایات