ابن اسحاق مطلبی: وقتی رسول خدا صلیاللهعلیهوآله عازم غزوه تبوک شد، علی بن ابیطالب علیهالسلام را به عنوان جانشین در خانوادهاش قرار داد و از او خواست در کنار خانواده آن حضرت بماند و در بین آنها اقامت کند.
منافقان ولوله راه انداختند و گفتند: پیامبر(ص) به خاطر اینکه از دست او خسته شده بود و برای راحت شدن از دست او، او را در مدینه گذاشت. با شنیدن این حرفها، علی علیهالسلام سلاح خود را برداشت و دنبال پیامبر(ص) رفت تا اینکه در منطقه «جُرف» به او رسید، و عرض کرد: یا رسول الله، منافقان فکر میکنند که شما به خاطر اینکه از دست من خسته شدهای و خواستهای از دست من آسوده شوی، من را با خود نبردهای!
پیامبر صلیاللهعلیهوآله فرمود: دروغ میگویند. من تو را به این خاطر جانشینم کردم که خانوادهام از شرّ آنها در امان باشند. پس، برگرد و جانشین من در خانوادهام و خانوادهات باش! ای علی، آیا راضی نمیشوی که منزلت و جایگاه تو پیش من، مثل منزلت هارون(ع) نسبت به موسی(ع) باشد، با این تفاوت که بعد از من پیامبری نمیآید؟!
علی علیهالسلام به مدینه برگشت و رسول خدا صلیاللهعلیهوآله هم به سفر خود ادامه داد.