ابوذر

شاهد باشید و حرفم را بفهمید

سلمان فارسی: روزی به رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله عرض کردیم: یا رسول الله، خلیفه بعد شما کیست تا او را بشناسیم؟ پیامبر(ص) به من فرمود: ای سلمان! ابوذر، مقداد و ابوایوب انصاری را بیاور [تا بگویم]. در حالی که امّ سَلَمه همسر پیامبر(ص) هم پشت در بود، ایشان به ما فرمود:

ادامه مطلب»

دلیل پیروی از امیرالمؤمنین علیه‌السلام

عبد الله بن عُمَر: رسول خدا صلی الله علیه و آله می‌فرمود: ای مردم، بدانید امیرالمؤمنین علیه‌السلام در میان شما همانند ستاره‌ی درخشان در آسمان است و وقتی طلوع کند اطراف خود را روشن می‌کند. ای مردم، بدانید که من این سخن را به این دلیل به شما گفتم که

ادامه مطلب»

بلند شو به خورشید سلام کن

جابر بن عبدالله و انس بن مالک: گروهی نزد عمر به بدگویی از علی علیه‌السلام پرداختند. سلمان گفت: عمر، آیا فراموش کردی روزی را که ابوبکر، من و ابوذر نزد رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله بودیم و ایشان فرشی برای ما پهن کرد و هر یک از ما را در گوشه‌ای نشاند

ادامه مطلب»

مرتد شدن و بت پرستیدن برای ما آسان‌تر است

پیامبر صلی الله علیه و آله خطاب به جمعی از مردم: در این درّه مردی هست که مانند عیسی بن مریم است. مردم قریش به آن مکان چشم دوختند اما کسی پیدا نشد. وقتی پیامبر در پی کاری رفت، ناگاه علی علیه‌السلام از آن درّه هویدا شد. چون او را

ادامه مطلب»

داستان رد الشمس در زمان حیات پیامبر(ص)

ام سلمه، اسماء بنت عمیس، جابر انصاری، ابوذر، ابن عباس، خُدری، ابوهریره و امام صادق علیه السلام: رسول الله صلی الله علیه و آله در کُراع الغمیم نماز خواند. وقتی سلام داد بر او وحی نازل شد و علی علیه السلام آمد و او در این حالت بود و به

ادامه مطلب»

با گریه‌ات اهل آسمان را به گریه انداختی

سلمان، ابوذر و ابن عباس و علی بن ابی طالب علیه السلام: وقتی مکه فتح شد و به هوازن رسیدند، پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: بر خیز ای علی و به کرامتت نزد خدا بنگر و با خورشید وقتی طلوع کرد صحبت کن. علی علیه السلام برخاست و

ادامه مطلب»

بیان فضائل علی(ع) از زبان خورشید

ابوذر غفاری: سیدم محمد صلی الله علیه و آله را دیدم که شبی به امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود: وقتی فردا شد به سوی کوه‌های بقیع برو و در جای بلندی از زمین بایست، وقتی خورشید تابید به آن سلام کن. خدای تعالی به او امر کرده که به خاطر آن‌چه

ادامه مطلب»

محبوب‌ترین فرد در نظر ابوذر غفاری

معاویه بن ثعلبه: مردی نزد ابوذر آمد در حالی که در مسجد بود و علی علیه السّلام در مقابل او مشغول نماز خواندن بود. مرد گفت: ای ابوذر، آیا به من نمی‌گویی محبوب‌ترین مردم نزد شما کیست؟ به خدا سوگند می‌دانم که محبوب‌ترین مردم نزد شما کسی است که نزدیک

ادامه مطلب»

دوست دارم مذهب خود را به تو اعلام کنم

کشف الغمه: احمد بن حنبل وارد کوفه شد. در آنجا محدثی بود که اظهار مذهب امامیه می‌کرد و از احوال احمد پرسید که آیا قصد آن ندارد که به پیش من بیاید؟ گفتند: او به آنچه اظهار می‌کنی معتقد نیست، و پیش تو نخواهد آمد مگر این که ساکت شوی!

ادامه مطلب»

کر و کور شوم اگر دروغ بگویم

عبدالله بن عباس در حالی که بر لبه چاه زمزم نشسته بود، از رسول خدا صلی الله علیه و آله روایت نقل می‌کرد. مردی با چهره‌ای پیچیده با عمامه وارد شد. هر چه ابن عباس «قال رسول الله» می‌گفت و روایتی نقل می کرد، آن مرد هم «قال رسول الله»

ادامه مطلب»

دسترسی سریع

دسته بندی روایات